به نام خدا. سلام دوستان. من امیر محمد سعادتمند هستم و خیلی خیلی خوش آمدید به این مستند سازی از بنده. امروز، 10 اردیبهشت ماه، بعد از نماز خواندن به کلاس رفتیم. همه نشسته بودیم که استاد یادگاری سر کلاس حاضر شدند. استاد بعد از اینکه کامل حضور و غیاب را کردند، گفتند که اگر کسی از آزمون ( که از طرف اداره اومده بود) سوالی داره بپرسه. خیلی روی شوخی گفتند: آخه مگه الان برگه جلومونه که ببینیم و سوال بپرسیم؟ (ولی خب واقعا هم راست گفتن). بعد از این حرفا استاد یکدفعه گفتند که من برگه های امتحان را گرفته ام. بعضی از آنها را صحیح کردم. سوالاتی را که اداره در این آزمون آورده، خیلی آسان هستند و به همین علت گفتند که من میخواهم امتحانی از شما بگیرم تا جبران آن بشود : | (روز آزمون رو نگفتند)
همین شد که سر و صدا کل کلاس رو گرفت.دیگر استاد با منفی انظباطی به چند نفر اخطار دذادند و دیگر همین باعث شد که کلاس آرام بگیرد. استاد شروع کردند و از کتاب ریاضی متکبران 7 چند سوالی رو تابلو نوشتند تا در خانه انجامشان بدهیم. بعد هم اینکه کی ضرب کنیم و کی جمع رو یاد دادن. بعد هم گفتند که 2 صفحه آخر کتاب اصلی را بنویسیم.
از اینکه مستند من را خواندید، متشکرم.