زندگی ، شنبه 7 بهمن ماه

به نام خداوند بخشنده
در این رو ز بخاطر ان هایی که اعتکاف تشریف داشتن ، کلاس های مسوولیت و هدف با هم ترکیب و کلاسی 22 نفره تشکیل دادند.
در این زنگ مدل نشستن مان را تغییر دادیم به رو به پنجره در کلاس مسو لیت . یعنی کلاس 90 درجه چرخید. این همه کار بخاطر دادگاه ان روز بود. اقای اخوان بازی طراحی در قالب یک دادگاه و قاتل ها و مسکوکیت هایش.
در این بازی قرار بود چند قاتل را حدس بزنند که کدام قاتل واقعی است. طبق داستانی که قبل از بازی تعریف شده بود.این بازی بسیار با عقل و هوش ما کار داشت باید طبق داستان تحلیل خود را می کردیم و فقط یک انتخاب و یک قاتل داشتیم.در بازی نقش های مختلفی مثل اردشیر داشتیم. در عکس زیر بچه ها را در حالت های دادگاهی و مشاجره می بینید. و در اخر هم اقای موسوی به نام مجرم و قافل شناخته شدند.

خیلی ممنون

ازمون زندگی گروه ۴

ازمون زندگی از ۲ بخش کتبی و عملی تشکیل شده بود امتحان اول که کتبی بود و از ۴ سوال تشکیل شده بود و وقت ان ۴۵ دقیقه بود همه ی بچه تا برگه را گرفتند گفتند این امتحان خیلی سخت است و ما نمی توانیم بنویسیم اما این امتحان فرق می کرد در این امتحان میتوانستیم دفتر را باز کنیم البته کسانی هم بودند که دفتر زندگی را نیاورده بودند و بیچاره شدند سوال اول این بود که ۶ ابان در کلاس چه اتفاقی افتاد البته کسانی هم که ان روز غایب بودند نمی دانستند چه کار باید کرد اما اقای دوستی گفتند نباید ان روز غایب می کردید اما شما ها به جای ان روز یک روز دیگر را بنویسید البته نمره ی کامل را هم نمیگیرید وقت تمام شد و استاد برگه ها را گرفتند بعد از استراحت همه در سالن جمع شدیم اقای دوستی درباره بخش دوم امتحان گفتند این امتحان گروهی است و این امتحان شبیه یک بازی بود در این امتحان هر کس باید ۱ نقش یا گروه هایی که ۴ نفره بودند یک نفر ۲ نقش را انتخاب میکرد نقش ها کاتب فرمانده مذاکره کننده حساب دار و سخن گو بود نقش کاتب این بود که اتفاقاتی که می افتد را بنویسد اما اتفاقات مهم. مذاکره کننده وسایلی که برای امتحان نیاز داشیم را میخرید فرمانده نظارت بر کار های اعضای گروه حساب دار برسی دخل و خرج سخن گو اگر با استاد کاری داشتیم یا راهنمایی که با کثر امتیاز بود را از استاد می پرسید و هر فرد فقت وظیفه خود را باعمل میکرد مثال اگر کس دیگری به جز سخن گو از استاد سوال می پرسید ان گروه منفی میخورد
در این امتحان امتیاز هایی که از اول سال جمع کرده بودیم و امتیاز های غرضی که ۱۵۰ تا بودند جمع شده بود و مثل پول بود اول به ما یک برگه دادند از اول باید یک قلمرو می خریدیم که گروه ما گران ترین ان ها را خرید بعد ان به ما یک برگه دادند که در راهنمایی هایی که در برگه بود ما می توانستیم برگه دوم را پیدا کنیم که در ان به گفته بود گه باید چه کار کنیم بعد از تمیز کردن قلمرو و انجام دادن کار ها ی در برگه باید وسایلی که خریده بودیم را می فروختیم تا امتیاز های خرج شده جبران شود البته هیچ یک از گروه ها نتوانست از امتیاز های اولیه گروه خود امتیاز بیشتری جمع کند

امتحان زندگی

روزامتحان فرامی رسد.اول نوبت امتحان کتبی بود.به م برگه های امتحانی رادادند.اولین سوال این ود که می فتند در تاریخ 6 ابان کلاس زندگی چی کارکردیم؟

بعداین سوال مربوط به این بود که کسی این سوال رامی تواندحل کندکه دفتر زندگی اش کمل باشد.

بعدازامتحان کتبی امتحان شفاهی شروع شد.امتحان را اقای دوستی توضیح دادند.امتحان گروهی بود. درهرگروه هریک نقشی داشتند.مثلا من در گروه نقش کاتب بودم.سیرانی نقشش فرماندهبود.صفری نقشش سخنگو بود.داوری نقشش حساب دار بود.رضایی نقشش مذاکره کننده بود.

بعدکه نقش ها مشخص شدبه هر گروه یک داستان دادندوان دستاناداه داشت که ما باید اطلاعاتیدر این داستان پیدا می کردیم که ادامه ی داستان بود یعنی رمز راپیدا میکردیم وبرگه ی گروهخودمان را پیدا کنیم.

بداز این مرحله به مرحله ی بعدرفتیم.مرحله ی بعد این بود که با 150 سکه ای که داریم برای تزین کلاسمان وسایلی بخریم.

بد که وسایل راگرفتیم برای تزئین کلاسمان تلاش کردیم.

اخر کاراقای دوستی به ما گفتند مستند ساز امروزرا انجام دهیم وبرای امتحان نمره داردوتا امرو وقت دارید.

امتحان زندگی ترم یک

به نام خدا
در این امتحان ما در اول آمدیم و مانند امتحان های دیگر نشستیم و یک برگه دادند و ما پر کردیم بعد از آن کسی به خانه نرفت بلکه همه مانند تا بخش دوم امتحان که 15 نمره داشت را ببینند. امتحان اینگونه بود که ما دوباره طبق گروه بندی قدیمی خود می شدیم و موقعیت مکانی ای را می خریدیم و  باید یک معما را حل می کردیم معما اینگونه بود که ما باید برگه ای که مال گروه خودمان بود رامی رفتیم و دنبالش می گشتیم و وقتی آن را پیدا می کردیم آن را بر می داشتیم و معما را می خواندیم بعد از آن یکسری کار در آخره برگه 4 از ما خواسته شده بود مثل تایپ با ورد و یا ادامه دادن متن و یا توضیح دادن در باره مسئله تکبر و غرور، و ما باید این هارا  را توضیح می دادیم این امتحان یکی از عجیب ترین امتحان هایی بود که من تا حالا داده ام نظر شما چیه؟؟؟ 

امتحان زندگی روز پنج شنبه1402/10/28

امروز اخرین امتحانات دی ماه بود ما امروز امتحان زندگی داشتیم امتحان زندگی شامل دو بخش بود:

-فردی                                                           -گروهی

فردی شامل 4 تا سوال بود که این چهار سوال برای هدف و مسئولیتی ها متفاوت بود. در برگه مسئولیت سوال یک خلاصه ای در روز 6 آبان در کلاس زندگی افتاده را بنویسیم در سوال دو نظر ما درمورد(سودمند ترین دانش ها خودشناسی است) را بنویسیم در سوال سه تقسیم دروس را از ما می خواست و در سوال چهار توضیح اهداف را میداد .

اما در گروهی بعد از نشستن به صورت گروهی نشستیم امتحان گروهی که شبیه به بازی بود توسط آقای دوستی توضیح داده شد پول به اندازه امتیازاتی که در نیم ترم به دست امده بود را به گروه دادند سپس ما باید با ان پول مکانی را می خریدیم و بعد هم نقش ها را به هر یک از اعضای گروه می دادیم بعد با توجه به برگه ما باید یک برگه را که در مدرسه پنهان شده بود را پیدا کرده و به آقای دوستی می دادیم تا برگه اصلی را به ما می دادند و ما باید فعالیت های ان برگه را حل کرده و به آقای دوستی میدادیم.

پنج شنبه 28/10/1402

امروز همه ی دانش اموزان برای امتحان زندگی به مدرسه امدند.امتحان شروع شد و 4 سوال کوتاه بود که جواب دادیم.بعد از امتجان همه گروه ها کنار هم نشستند تا قسمت دوم امتحان را شروع کنیم. پس از توضیحات اقای دوستی هر کسی نقشی را به عهده گرفت و به هر گروه برگه ای دادند و هر گروه به قلمروی خود رفت تا کار های خواسته شده را انجام دهند.پس از حدود یک ساعت توانستیم کار خواسته شده را انجام دهیم و با سکه های گروه برویم و وسایلی را تهیه کنیم و یک کاردستی بسازیم… تا وقتی که وقت تمام شد و همه ی گروه ها به جای قبل خود بازگشتند و وقت پاداش ها بود. و پس از این همگی از مدرسه بیرون رفتیم.اما قبل از آن اقای دوستی گفتند که قسمت 3 امتحان در خانه است و شما باید:1-در همکلاسی نظر خود را راجب اعضای گروه و خودتان بدهید2-مستند سازی امروز را در همین سایت بنویسید.

امتحان زندگی روز 28 دی ماه 1402

ابتدا به ما گفتند که دفاتر زندگی را بردارید و وارد سالن پایین شوید برای امتحان کتبی.

بعد از امتحان کتبی مارا گروهی نشاندند تا برایمان در مورد بازی که قرار است انجام دهیم توضیح دهند. بعد از توضیحات شروع به مزایده کردیم و برای خود قلمرویی خریدیم و بعد از آن گروه ها نقش ها را نوشتند و تحویل استاد دوستی دادند و بعد سخنگو برگه ای از استاد گرفت و بچه های هر گروه طبق مکان هایی که در برگه به صورت رمز درج شده بود باید می گشتند تا رمز را پیدا کرده و آقای دوستی به آنها برگه ی دوم را بدهد. در برگه ی دوم داستان هایی نوشته شده بود. بعد از داستان ها 4 تا فعالیت داده شده بود. هر گروه باید چهار تا فعالیت را انجام می داد و بعد به آقای دوستی نشان می داد تا ایشان سکه بدهند.

آخرین کار گروهی همه افراد در ترم یک تمام شد و انشالله همگی پر قدرت و با تلاش زیاد به استقبال ترم 2 میرویم و آن را هم به خوبی پشت سر میگزاریم.

 

آزمون زندگی ۲۸ دی

امروز در ابتدا وقتی خواستیم وارد مدرسه بشویم در ابتدا باید کیف های خود را در ایوان می گذاشتیم و داخل می‌شدیم اما دفتر زندگی و خود کار خود را برداشتیم و به داخل آمدیم پس از پخش ایت الکرسی شروع به دادن امتحان کردیم امتحان ۴ سوال بود که فکر کنم بارم۵ نمره داشت که می‌توانستیم پاسخ سوالات را از دفتر زندگی ببینیم که برخی که نکات و جدول نوشته بودند خوشحال و برخی هم شرمسار بودند… سپس شروع به انجام فعالیت محور کردیم که بقیه نمره امتحان بود همه ما با ضریبی امتیاز گروه ها به اضافه ۵۰ تا امتیاز در ابتدا پول داشتیم سپس  آقای دوستی توضیح دادند که نقش ها شامل مذاکره کننده که خرید و فروش ها رو انجام میدهد و سخنگو که فقط او حق دارد باید با معلمین صحبت میکرد و در غیر این صورت منفی می‌خوردیم نفر بعدی حساب دار و فرمانده که لازم نبود به پیش آقای دوستی بروند و حساب دار توجه به سکه ها داشت و فرمانده بر گروه و در آخر کاتب که باید همه اتفاقاتی که در گروه می افتاد را می‌نوشت سپس شروع به فروش مکان به صورت مزایده کردیم که حدودا تا ۱۳ سکه هم یک مکان فروش رفت گروه ها به اتاق و مکان خود رفتند داستانی تحویل سخنگو داده و سپس باید داستان را می‌خواندیم که در مورد روز های مدرسه همت بود  چند تا مکان در داستان نوشته شده بود که باید می‌رفتیم می‌دیدم که کاغذ هست یا نه سپس به آقای دوستی می رسیدیم که آیا این مکان برای گروه ما است که آن را برداریم و ادامه داستان را بخوانیم سپس ادامه داستان را خواندیم دو فعالیت درباره داستان بود و دو فعالیت دیگر این بود که یک با سکه های خود ۲۰ دقیقه لپ تاپ را اجاره کنیم و به صورت تایپ شده ادامه داستان را بنویسیم که خب اگر بیش از زمان خود لپتاپ داشتیم باید برای هر دقیقه یک سکه می‌دادیم و یا اگر لپتاپ زمان بیشتری داشتیم میتوانیم به گروه دیگری بدهیم و سکه بگیریم همچنین می‌توانستیم وسایل خود را به گروه ها یا آقای رفعییایی بفروشیم سپس در آخرین فعالیت هم باید با وسایلی که مذاکره کننده خریده بود برای تزئین کلاس خود تلاش کنیم و در آخر بازمانده وسایل خود را بفروشیم در آخر هم وسایل را فروختیم و آقای دوستی نسبت به تمرین کلاس یک نمره دادند و سپس دو تکلیف دادن که یکی در همکلاسی گزاشته میشود و دومی اینکه باید مستند امروز را بنویسیم و در آخر هم فعالیت های که انجام دادیم فرمانده به آقای دوستی می‌دادیم و تزئینی که انجام دادیم برای کلاس می‌دیدند و امتیاز اضافه میکردند.

امتحان زندگی پنجشنبه ۲۸ دی ماه


به نام خدا

ما امروز برای امتحان زندگی ابتدا امتحان کتبی را داده که از ۵ نمره تشکیل شده بود و دفتر زندگی که آورده بودیم به ما گفتند مشکلی ندارد اگر که از دفتر هایتان در امتحان استفاده کنید و امتحان برای ما کمی راحت‌تر شد ولی تازه این بخش اول کار بود در امتحان دوم که ۱۵ نمره داشت به ما گفتن به صورت گروهی بشینیم وقتی که نشستیم در مورد امتحان یا کاری که باید انجام می‌دادیم توضیح دادن هر کسی در گروه نقشی را باید انتخاب می‌کرد و کارهایی که مربوط به آن نقش است را انجام دهد و حتی به ما گفتند که تمام امتیازهایی که در جدول زندگی جمع کرده‌اید را ما به صورت پول درآورده‌ایم تا اگر چیزی خواستید معاوضه کنید بتوانید و حتی ۱۵۰ سکه هم خودشان به ما قرض دادند بعد از آن آقای دوستی چند مکان که در مدرسه وجود داشت روی تخته نوشتن و ما باید آن مکان‌ها را می‌خریدیم بعد از آن به هر گروه برگه‌ای دادن و گفتند با رمز هایی که در این برگه هست برگه‌ای که قایم شده است را پیدا کنید و به من بگویید وقتی پیدا می کردیم و به آقای دوستی می‌گفتیم به ما برگه‌ای دیگر می‌دادند وقتی برگه دوم را خوانده‌ایم در آخر آن چند سوال پرسیده بود مانند اینکه ادامه داستان را در لپ تاپ بنویسیم و کلاستان را تزئین کننید و … آخر سر هم آقای دوستی مکان‌هایی را که در آن مستقر بودیم از ما می‌خریدند و بعد فرمانده گروه سوالاتی که جواب داده بودیم را به آقای دوستی دادند و دیگر امتحان تمام شده بود و باید به خانه برمی‌گشتیم.

امتحان زندگی پنجشنبه 28 دی ماه

امروز پس از ورود به مدرسه و احوال پرسی با دوستان اقای دوستی به ما گفت با خود کار و دفتر زندگی به سالن پایین برویم تا آزمون اغاز شود.درواقع امروز با روز های دیگر فرق داشت چون علاوه بر اینکه ازمون ساده بود کار های کردیم که بسیار خوش گذشت.

شرح این ازمون این بود که ما اول ازمونی نوشتاری دادیم و بعد از چند دقیقه استراحت بخش دوم ازمون اغاز شود. بخش دوم این ازمون به صورت گروهی بود.هرکس نقشی داشت،نقش هایی مانند کاتب،حسابدار،فرمانده،مذاکره کننده و سخنگو.زمان این ازمون هم حدود چهار ساعت بود.خلاصه هر گروه برای خود یک سری لوازم برای تزئین کلاس با توجه به سکه هایی که داشت خرید و در اخر ازمون ان کاردستی هایی را که درست کرده بودند را فروختند. در این میان همه ی کاتب ها میبایستندتمام اتفاقات که در گروه می افتاد را مینوشتند.

(پایان)