پنچ شنبه زنگ دوم نگارش ابوالفضل آقا محمد ربیع هفتم هدف

به نام خدا

آقا ی محمدی وارد کلاس شدند این دفعه بیت شعر را نگفتند چون امتحان قرآن  داده بودیم  ووقت رفته بود بعد استاد به گروه 4گفتند جلسهی بعد همیار شوید چون وقت  نداریم وصفحه ی 29.30راخاندیم آن صفحه در بارهی پدر ومادر بود.  وآقا ی جوانی امضاع کرد و آقا ی معصوم  نیا  .وآقای حسینی ، کریم نژاد  و………    خواندند  سه درس اول کتاب را که مقدمه  کرده بودیم  خواندند و بچه ها اعتغاد کردند استاد در باره ی مقدمه توضیحاتی دادند  در صفحهی 29.30.در بارهی پدر ومادر بود مفهوم این بود که پسری بود که که انشا  بود که پسری بود که فکر می‌کرد بهترین انشا را نوشته بود و در آن توضیح داده بود که پدر و مادر برای ما بسیار رحمت کشیدن موقعی که آسیب پذیر بودیم از ما محافظت کردند و موقعی که راه رفتن بلد نبودیم دو قدم راه می‌رفتیم و می‌افتادیم از ما محافظت می‌کردند

تکلیف. صفحه ۳۶ را طبق توضیحات در دفتر بنویسید

پنج شنبه زنگ دوم نگارش ابوالفضل آقا محمد ربیع

آقا ی محمدی دیر آمدند ووقتی که آمدند   ایشان شعری در باره ی مولوی در مثنوی گفتند و درمورد ان توضیحاتی دادند وبعد بچه ها دونه به دونه آمدند وبرگه ای که آقای محمدی  داده بودند خواندند گروه یک کمک یار معلم شدند وآقای افشاری جای معلم نشست اقای مشفقی امضا می کردند واقای کفعمی. ص نمره می دادند  و بعد درباره برگه ای که اقای محمدی داده بودند که صفحهی شترنجی روی شاه وزیر و…. بود و۸سربازدر باران بودند ودر خاکو گل   وبخاطر  بالا بودن مقام  تبعیز  قابل. می شدند وبعد تکلیف::

درس ۱،۲، ۳ را فارسی را خلاصهی عنوان را در دفتر بنویسیدوبعد کروه یک بازی آماده کرده بودند که برگه ای بود در آن کلمات در هم ریخته  و………

پنجشنبه زنگ دوم نگارش ابوالفضل آقا محمد ربیع

آقا ی محمدی وارد کلاس شدند وبا شعری از سعدی شروع کردند که معنهی آن این بود که اگر پند ونصیحت افراد دانا را نشنوی تو نادان ترین فرد هستی و به ما گفتند که باید همیشه باید اگر معنی بیت اول راخواندید  ونفهمیدید باید هر دو بیت رابخوانید وگروه 2را همیار خود کرد که گروه خودم بود هر فردی مسئولیتی داشت آقا ی سلیمی پشت میز معلم نشست من هم امضا می کردم وهم میدیدم که کسی کامل نوشته یاکسی ننوشته وهمهی گروه نمره می دادند وبعد بچه ها می خوندند وآقای محمدی می گفتند که اول دست بزنید وبعد نکات مثبت اورا بگویید وبعد اشکالات ونکات منفی اورا بگویید. آقای محمدی در آخر کلاس برای ما دانش آموزان تکلیفی را مشخص کردند این تکلیف سوالاتی بود که در برگه ای نوشته شده بود وما باید ان را در سه الی چهار شب انجام می دادیم بعد از اینکه ایشان تکلیف را برای ما مشخص کردند زنگ کلاس خورده شد.

نگارش زنگ سوم 1402/08/04

اقای محمدی وارد کلاس شدند وباشعری از فردوسی شروع کردند که معنای آن است بود (اگر پند دانندگان را نشنوی چنان دان که نادان ترین کس تویی

و به ما گفتند به شعر هایی که معنی آن را از بیت اول نمی فهمیم وباید بیت دوم را بخوانیم شعر های موقوف المعانی می گویند 

بعد از بچه خواستند که انشاء های خود را بخوانند و گروه ۳ را همیار معلم کردند

بعد از خواندن بچه ها به  ما گفتند که صدای خد را ضبط کنید وانشاء را بخوانید تا خواندن تان خوب شود

داستانی را گفتند که مردی به سختی پلی را ساخت که روزی از همان جا افتاد بعد دختر آن ادامه پل را داد و دختر هم مرد بعد نوه آن مرد آمد چکار مادر خود را به پایان رساند .. بعد به ما گفتند باید هم کاری کرد و به ما برگه ای را داد که در خانه آن را کامل کنیم 

پنج شنبه زنگ دوم ابالفضل آقا محمد ربیع

آقای محمدی وارد کلاس شدند گفتند چیزی که برای تصویر ودر باره ی یکی از آن موضوع های انشا  که در کتاب بود را روی میز بگزارید آقای محمدی بر اساس کسانی که در جلسه ی قبل خوانده بودند کسانی راصدا زدند اقای جوانی اقای زندی وخودم و……..وگروهی را گزاشتند که یک نفر از آنها که آقای کفعمی بود روی صندلی معلم نشستند ونمرات بچه ها را سبت می کردند وآقای الله یاری هرکس که می خواندن دفتر او را امضا می کردند و آقا ی کریم نژاد تکالیف همه را چک می کردند و……..

آقای محمدی گفتند بعضی از بچه ها در ایتا یا بله برای من بفرستید  این دو کار را  هم  هم صوت وهم تصویر  برایم بفرستند و موقعی که هر کس انشا ی خود را می خواند سه نفر  اعتقاد می کردند وآقای محمدی می گفتند  اول برای هر کس خوبی وبعد بدی رابگویید این هم از اتفاتی که در  دو شنبه  زنگ دوم افتاد

خدا نگهدار

زنگ فارسی.هفتم مسئولیت.چهارشنبه

(سلام)

آقای مجیدی وارد کلاس شدند . بعد از سلام و احوالپرسی ایشان گفتند:دفتر های فارسی را روی میز بگذارید تا تکالیفی که بعضی ننوشته اند را ببینم . بعد از دیدن تکالیف گفتند:دفترچه امتحان آغازین را در بیاورید تا سوالات فارسی اش را چک کنیم . بچه ها یکی یکی جواب سوالات را میدادند و آقای مجیدی هم توضیح کوچکی برای هر سوال میدادند. گاهی وقت ها آقا با ما شوخی میکردند و گاهی وقت ها بچه ها با آقا ی مجیدی شوخی میکردند و کلاس خیلی باحال شده بود . بعداز انجام دادن سوال ها آقای مجیدی گفتند:کتاب های فارسی تان را بگذارید روی میز تا تکلیفی که گفته بودم که جملات و آرایه ها ، مرتب سازی و معنی های درس اول را انجام دهید را ازتان بپرسم . آقای شیران و آقای صادقی دو بیت اول شعر درس اول را خواندند و بعد زنگ خانه به صدا در آمد و آقاگفتند :فردا هم احتمالا به جای نگارش فارسی دارید پس برای فردا هم آماده باشید و به بچه ها خسته نباشید گفتند و بچه ها هم به آقا خسته نباشید گفتند و کلاس فارسی تمام شد .

(خدا حافظ)

زنگ چهارم فارسی کلاس هفتم هدف 18مهر

سلام امروز اقای مجیدی وارد کلاس شدند وگفتند کتاب ها را باز کنید.                                                                                                                  صفحه 9 را باز کردیم بعد هم گفتند که دفتر ها را هم باز کنید ادامه شعر صفحه 9را گفتند و ما هم در دفتر نوشتیم بعد از ابن که معنی ها را گفتند . سپس تکالیف را دیدند و به کسانی که ناقص بود گفتند که برای فردا کامل کنید و بیاورید                                                                                                    تکالیف فارسی : تکلیف ناقص را برای فردا کامل کنیم . تعداد جمله های هر بیت و جابجایی کلمات را هم درکتاب درس اول یعنی زنگ افرینش بنویسیم .