پنجشنبه، 10 آبان

به نام خدا
  • تاریخ :
پنجشنبه به جای کلاس ادبیات فارسی، کلاس تاریخ تشکیل شده. استاد گفتند که ما چند جنگ مهم داریم و تک تک آن ها را چک کردند.  اول از همه جنگ بدر بود،  بد معروف بودنش به خاطر چاه های آبش است. مشرکان می آمدند و این چاه را می بستند تا یاران پیامبر و پیامبر نتوانند از آن ها استفاده کنند.  و در همین جنگ اولین پیروزی مسلمانان به ارمغان آمد. جنگ دوم احد است که کنار کوه و دره احد اتفاق افتاده است، کافر ها کناره هم جمع شدند تا انتقام جنگ بدر را بگیرند، اما مسلمانان اول از همه پیروز بودند اما با گوش ندادن به حرف پیامبر شکست خوردند. جنگ سوم احزاب (خندق) تمام مشرکان جمع می شوند و به مدینه حمله می کنند، اما به دستور سلمان فارسی قسمت از دور مدینه خندق کنده می شود و فقط چند نفر از ان ها می توانند از خندق عبور کنند که با دلواری امام علی (ع) شکست می خوردند و فرار می کنند. چند رویداد مهم هم بود مثل خیبر، غدیر خم  می شود اساره کرد.
کلاس هندسه:
در کلاس هندسه کار خاصی نکردیم و امتحان گرفته شد. اول کلاس آقای مجیدی یک سری مرور و توضیحاتی درمورد امتحان دادند و بعد از کمی از کتاب کار و کتاب وزارتی  را حل کردیم. بعد از آن امتحان شروع شد. در امتحان بعضی از سوال هارا فقط باید تستی میزدیم و بیشتر سوال ها با لیل موجه و استدلال ها بود. در چند دیده می شد که شما برای بدست آورد یک زاویه باید خط موازی دیگر ی نسبت به خط های موازی دیگر که از نقطه ای رد میشد که دو خط مورب به هم رسیدند، رسم می کردیم و طبق رابطه های بین خط های موازی آن را باید حل می کردیم  و در امتحان سوال هایی هم در مورد ویژگی های مشترک بین شگل های بود.
کلاس ورزش:
کلاس ورزش به صورت فاجعه واری تمام شد. این کلاس باامتحان شروع شد و بقیه هم باید برای خودشان یک کاری می کردند تا امتحان تمام شود. ما بعد از آن تیم کشی را شروع کردیم که با لجبازی های آقای موسوی و سیرانی فوتبال این پنج شنبه تبدیل به زهر شد و استاد عصبی شدند و فوتبال را از سال تحصیلی جمع کردند. مربی گفتند که تست والیبال می خواهیم بگیریم و تیم بکشیمو بقیه هر کاری می خواهند بکنند، ما که گل یا پوچ با ی کردیم، یه سری مشغول پاس کاری و یه سری که خودشان را در والیبال برتر می دانستند تست والیبال گرفتند، بعد از با حرف زدن استاد راضی شدن که 20 دقیقه آخر کلاس را یک فوتبالی هم بازی کنیم. ما تیم کشی کردیم و یک 20 دقیقه ای هم با سختی بازی کردیم.
باتشکر 💐💐💐

مستند نگاری پنجشنبه ۸/۱۰

با سلام خدمت همه دوستان 

مستند سازی پنجشنبه ۱۰/۸/۱۴۰۳

کلاس تاریخ : 

امروز زنگ اول آقای قاسمی زاده به جای آقای قربانی آمدند و ادامه فیلم محمد رسول الله رو گذاشتند و همه کف کلاس خوابیدیم و فیلم دیدیم و کمی در رابطه با امتحانات صحبت کردیم که :

۱_امتحان از مفاهیم ‌گفته های کلاس میاد 

۲_قسمتی هم از کتاب می آید.

و در آخر در رابطه با جنگ بدر و خندق و جنگ احد توضیح دادند.

کلاس هندسه : 

در ابتدای کلاس آقای مجیدی رفع اشکال بچه ها رو کردند و بچه ها سوالاشون رو توی نیم ساعت اول از کتاب کار و کتاب وزارتی پرسیدند و نصفه بقیه کلاس را استاد از درس ۲ و ۳ یک امتحان ۱۱ سوالی تستی گرفتند که تست ها رو باید تشریحی حل میکردیم :/

کلاس ورزش : 

آقای رفیعایی از بچه هایی که روز قبل آزمون پلانک و دراز نشست نرفته بودند یا میخواستند که یکی دیگه برند که شاید این دفعه بهتر بتونن 

آزمون گرفتند که به این صورت بود که فرد برای پلانک باید به مقدار کافی پلانک می‌رفت و باید هرچه میتواند در ۱ دقیقه دراز نشست بره که توی کلاس قبلی اینطوری نبود و هر چقدر دراز نشست توی هر تایمی که می‌خوایم می‌تونستیم بریم و در این حین بچه هایی هم که آزمون نداده بودند فوتبال بازی میکردند در آخرم حدود ۱۰ دقیقه اتوبوس دیر اومد که ما نشستیم و گل یا پوچ بازی کردیم

۲۴ مهر

سلام

۲۴مهر زنگ اول.
اقای معتمدی اول کلاس یک امتحان از درس اول  گرفتند و بعد از  آن یک آزمایش انجام دادند که دران به ما یاد دادن که بجز کاغذ pH در ماده های دیگر می شود فهمید چه موادهایی باز و چه موادهایی اسید هستند
زنگ دوم نگارش
اقای  نصر یکی یکی نچه هارا صدازدند وبه ان ها گقتند انشا های هفته پیش را یعنی انشا قلوم  کفتر باز را بخوانند واشکال ها وچیز هایی که باید در متن خود اضافه می کردند را به ان ها میگفتند و گفتند برای جلسه بعد دوباره انشارا بنویسند

پنج شنبه ۱۴۰۳/۷/۱۲ کلاس کوشش

زنگ هندسه :
استاد وارد کلاس شدند و به ما سلام کردند سپس تکلیف را چک کردند و بعد با هم سوالات کتاب کار را که تکلیف جلسه قبل بود با هم دیگر برسی کردیم و بعد از آن تکلیف را گفتند آزمون در جلسه ی بعد و حل قسمت تمرین صفحه ی ۳۳
زنگ فارسی :
استاد اول وارد کلاس شدند و به ما سلام کردند و بعد از آن گفتند که کتاب ها را ببندید تا پرسش کلاسی را شروع کنیم و بعد از آزمون شفاهی درس اول را به ما آموزش دادند و به همه گفتند که یک دور بخوانند بع به آقای صالحی گفتن که داستان جمشید را برای جلسه ی بعد آماده کند به آقای محسنی گفتند که داستان زهاک را آماده کند و به آقای افصری گفتند که داستان فریدون و زهاک را آماده کند و بعد آقای جوانی آمد و داستان هشنگ را برای ما ارائه داد

مستند نگاری روز سه شنبه۱۴۰۳/۷/۱۰

در زنگ نگارش امروز آقای نصر بعد از دیدن تکالیف برای ما در مورد اینکه چگونه یک مکان را با نوشته توصیف کنیم توضیح دادند ایشان گفتند که برای توصیف یک مکان باید از جمله‌ هایی استفاده کنیم که درباره جزئیات مختلف مکان باشد و گفتند که اگر ما مکانی را دوست داشته باشیم توصیفمان با زمانی که مکانی را دوست نداریم فرق می‌کند و درباره یک مکان به دو جور متفاوت می‌نویسیم .

به عنوان تکلیف هم گفتند که در مورد یکی از سه شخصیت پهلوان صفدر و موضوع کمک کردن به مردم، غلام کفتر باز و موضوع پیدا کردن کبوتر پاپری و نائب خان ( کدخدا )و موضوع پیدا کردن دزد روستا در یکی از دو مکان صفحه ۲۳ کتاب نگارش انشا بنویسیم و همینطور که داستان را پیش می‌بریم مکان را هم توصیف کنیم.

در کلاس علوم آقای معتمدی کارهای اختیاری بچه‌ها را دیدند و پس از آن درباره استفاده لبنیات توضیح دادند و گفتند که از ماست دوغ گرفته می‌شود و از دوغ ،کره و بقیه دوغ را هم می‌توان تبدیل به کشک و قارا کرد و برای کار اختیاری هم درست کردن کره کشک و قارا از دوغ را پیشنهاد دادند بعد از آن در کتاب علوم در مورد مواد همگن و ناهمگن توضیح دادند ما فهمیدیم که ه موادی همگن گفته می‌شود که کاملاً خالص باشند و مواد ناهمگن موادی هستند که اکثراً می‌توان آن‌ها را جداسازی کرد و مواد سنگین‌تر در آنها ته نشین می‌شود.

در کلاس تاریخ معلم درباره دفاع کردن توضیح دادن و همچنین گفتند که دفاع کردن علاوه بر شجاعتی که نیاز دارد خساراتی هم دارد و در زمان دفاع کردن باید بسنجیم که مقدار خسارت در قبال چیزی که ممکن است از دست دهیم منطقی است یا نه همچنین دفاع کردن ه ریسک‌پذیری بالا احتیاج دارد چون ممکن است ما بعضی از اتفاقات را نسنجیده باشیم سپس در مورد این که خاک کشور اهمیت جنگیدن را دارد یا نه سوال کردند و مردم فلسطین را مثال زدند که با وجود دیدن قدرت زیاد طرف مقابل عقب نشینی نکردند و هنوز مقاومت می‌کنند.

در کلاس هندسه آقای مجیدی خلاصه جلسه پیش را دیدند و به ما گفتند که صفحه ۳۱ و ۳۲ کتاب را حل کنیم همچنین برای قسمت فعالیت به ما کاغذهای پوستی دادند تا عالیت‌ها را انجام دهیم سپس در مورد خط تقارن شکل و محور تقارن و تقارن مرکزی توضیح دادند و گفتند خط تقارن خطی است که اگر در شکل های منتظم که به تعداد عدد فرد ضلع دارند از یک راس به وسط ضلع روبرویی رسم کنیم و در شکل هایی که به تعداد زوج ضلع دارند از یک راس روی راس روبرو و از یک راس روی وسط ضلع روبرو بگذاریم و آنها را روی هم بگذاریم منطبق شوند .
تعداد این خط در همه ی چند ضلعی های منتظم به اندازه تعداد ضلع است.
و تقارن مرکزی یعنی اگر با کاغذ پوستی شکلی را ۱۸۰ درجه دوران دهیم روی شکل اصلی منطبق شود .
تکلیف :نوشتن خلاصه کلاس

سه شنبه، 10 مهر 1403

سلام دوستان. من امیر محمد سعادتمند فرد هستم و بعد از حدود 4 ماه دوباره خیلی خیلی خوش اومدین به مستند سازی امروز بنده…

*زنگ اول*
امروز در زنگ اول آقای معتمدی (معلم تجربی) وارد کلاس شدند. خیلی ریز و سریع حظور و غیاب کردند و رفتن سراغ ادامه درسمان. به آقای همتیار گقتند که متن را با صدای بلند بخوانند. متنی که ما داشتیم میخواندیم در مورد تعلیقه (سوسپانسیون) بود. همین طور که داشتیم متن را میخواندیم،استاد گفتند که یکی از بچه ها برود و لوله آزمایشی بیاورد تا روش سوسپانسیون را توضیح دهند… در آخر هم یکمی بحث درس کنار رفت و استاد با چند تا از بچه ها در مورد سنتور و … بحث کرد که خیلی نمیخواهم وارد اون قضیه بشوم…

*زنگ دوم*
در زنگ دوم معلم نگارش وارد کلاس شد. یک حضور و غیاب خیلی سریع انجام دادند و وفتن سراغ درس. یکی یکی از بچه ها تکلیفی که داده بودند را خواستند. یک سری از بچه ها توی کتاب نوشته بودندو یه سری هم توی دفتر. (کسایی که توی دفتر نوشته بودند کارشون راحت تر بود)…خلاصه. استاد گفتند که کسایی که توی کتاب نوشتن بیان بخوانند که کتابشان پیش استاد برای ملاحضه نماند. اما کسایی که توی دفتر نوشته بودند راحت برگه درفرشات را کندند و به استاد دادند. (این روند تا آخر کلاس بود)…

*زنگ سوم*
معلم هندسه که آقای مجیدی باشند وارد کلاس شدند…اول از همه بودن حضور و غیاب رفتن سراغ تکالیف. یکی یکی ملاحضه کردند و گفتند که گزارش تان نسبت به هفته قبل خیلی بهتر شده 🙂
بعدش رفتیم سراغ کتاب که بریم برای ادامش. (صفحه 31) ما ،در روز 5 شنبه هفته پیش، رفتیم سراغ کار در کلاس و رفتیم تا فعالیت. امروز هم روی کار در کلاس یه مرور خیلی سخت کردیم که مطلب واسه همه جا افتاده باشه و دیگه کسی نگه ما بلد نیستیم. بعدشم رفتیم برای ادامش و دوران را یاد گرفتیم.

*زنگ چهارم*
معلم تاریخ وارد کلاس شدند. بعد از یه حضور و غیاب رفتن سراغ درسو یکم از وضعیت الان گفتند که نمیشه اینجا واردش شد. خلاصه،، استاد بعد از اون صحبت شون رفتن سراغ تکلیف اختیاری که داده بودند. چندتا از بچه هارا صدا زدند. شاید 2 یا 3 نقر شدند کلا…بعد اونم دیگه زنگ خوردو همه رفتن سمت خونه. (خیلی نشد این زنگ رو بگم چون اکثر تایم رو استاد داشتند صحبت میکردند)

۱۴۰۲/۱۲/۹

سلام

 

آقای قزوینی وارد کلاس شدند و بعد از حضور و غیاب تکالیف را چک کردند و شروع به حل انها کردند و بچه ها را صدا می زدند تا سوال را حل کنند  آخر کلاس استاد می خواست تکلیف بدهند چون بچه های کلاس ما خیلی سروصدا کرده بودند تتککلیف زیادی دادند و گفتند :سوالات کتاب کار ریاضی صفحات ۱۳۵تا۱۵۱سوالات فرد آن را حل کنید .

۱۴۰۲/۱۲/۲

سلام

آقای قزوینی وارد کلاس شدن و بعد از حضور و غیاب تکالیف را چک کردند بعد درس جدید را دادند و صفحه مربوط به درس جدید را سر کلا فردی حل ولید استاد چند نفر از بچه ها گفتندتا سوالات را حل کنند بعد استاد تکلیف دادند تا صفحه ۷۷و۷۸ را حل کنیم

هندسه کلاس مسئولییت 13 دی

به نام خدا
امروز آقای قزوینی وارد کلاس شد و امتحان هارا آوردند و سوال هارا خواندند یکی از سوال درمورد دوران 180 درجه بود. سوال های بعدی را هم باید پاره خط و خط  و نیم خط ها را باید در یک شکل معلوم می کردیم. یا مثلا باید دو زاویه مکمل یا متمم را مشخص می کردیم. سوال دیگر جای خالی بود و درست و نادرست بود. این را همیشه به خاطر داشته باشید که یک دوازده ضلعی دوازده تا محور تقارن و خط فقارن دارد و قضیه حمار هیچ موقع یادتن نرود. بچه ها غمگین بودند چون که فکر کنم همه اشتباه نوشته بودند استاد می خواست برگه هارا بده که دیدند خیلی ها صحیح نشده و نمره ها هم وارد نشده است ولی نمره آن کسانی را که صحیح کرده بودند را در دفتر گذاشتند و به آن ها دادند بعد از آن استاد نمونه سوال های کتاب کار را گفتند بیارید و نام افرادی را صدا کردند حل کردند. استاد هیچ تکلیفی نگفت. خدانگهدار

هندسه کلاس مسئولیت 6 دی

به نام خدا                                                                                                                                                                                    اول از همه اقای قزوینی تکلیفی که شنبه داده بودند یعنی کتاب کار را دیدند. خیلی ها ناقصی و خیلی ها هم تکلیف نداشتند. بعد ااقای افسری برگه های امتحان را اورد و به اقای قزوینی تحویل داد. استاد امتحان را پخش و شروع شد. این امتحان زیادی امنیت و دیدبانی نداشت. همه تقلب می کردند. حتی درسخوان ها چون بعضی از سوال هایش سخت بود. انگار امتحان داشت گروهی حل می شود. و حتی بعضی هاهم از آقای قزوینی به شوخی می گفتند که استاد امتحان گروهی است؟استاد در میان امتحان کتاب کار چند نفر دیگر را هم دید.و به تمام بچه ها نمره داد به همین زنگ خورد و کلاس به ترتیب تمام شد.                                                                                                                                                     باتشکر