مستند سازی ۸ اذر

امروز پنجشنبه

هندسه :مادر زنگ اول که هندسه  بود فقط سوال حل کردیم وتکالیف را چک کردند

 

در زنگ دوم یعنی فارسی : به ما کامل نقش یابی کلمات را یاد دادند که شامل

فعل،نهاد،مسند ،مفعول ،متمم ،قید و… بود

 

ودر زنگ سوم یعنی ورزش ” بعضی از بچه ها والیبال وبعضی دیگر فوتبال بلزی کردند

چهارشنبه ۱۸ مهر ماه

به نام خدا

ما در روز چهارشنبه ۱۸ مهر ماه به اردوی تخلیه انرژی رفتیم که نام آن مکان کوک شو بود در آن مکان به ما بسیار خوش گذشت به دلیل اینکه بازی‌های بسیار زیادی داشت مانند میز بیلیارد که من تا به حال بازی نکرده بودم و خیلی به من کیف داد ، ایرهاکی ، میز پینگ پنگ و در قسمت دوم سالن دستگاه‌های رایانه‌ای برای بازی بود مانند ایکس باکس ، پلی استیشن ، بازی واقعیت مجازی و بازی ماشینی که باید روی صندلی ای می‌نشستیم و با فرمان ماشین را هدایت می‌کردیم در واقع قسمت دوم سالن بازی‌های واقعیت مجازی و ماشینی پولی بود و از پول اردو کم نمی‌شد در آخر ما به طرف مدرسه رفتیم و برای پذیرایی به ما کیک و آب میوه دادند و کسانی که سرویس داشتند در مدرسه ماندند و گل یا پوچ بازی کردند.

پنجشنبه، 28 دی، امتحان زندگی

سلام دوستان. من امیر محمد سعادتمند فرد هستم. امیدوارم از مستند سازی امروز بنده لذت ببرید.امروز پنجشنبه، 28 دی ماه، ساعت 8 صبح، بعد از پخش زیبای سوره ایت الکرسی، آقای دوستی برگه های امتحانی کلاس مسیولیت را دادند. امتحان امتحانی نسبتا آسان بود و راحت میشد به سوال ها جواب داد. حالا بحث مهم را بزنیم، یعنی امتحان دوم که از دید من مثل بازی زندگی بود را. امتحان خیلی عجیب بود…میدانید…هر کدام از بچه های گروه، کاری بر عهده شان بود. مثل یکی کاتب بود..یکی فرمانده بود..یکی حسابدار بود و….بدین ترتیب ما باید سکه های خود را زیاد میکردیم و کار های دیگر…برای مثال یکی از بهترین کار هایی که داخل این امتحان کردیم، معامله یک سری چیز ها بود. برای مثال ما خودمان قیچی را 5 سکه خریدیم ولی وسط امتحان میتوانستیم آن را 10 تا 15 سکه به فروش بگذاریم.
اما مهم ترین چیز داخل این امحان از نظر من این بود که، ما همان اول کار باید یک منطقه را میخریدم….یعنی به صورت دیگر میخریدم تا بتوانیم در آنجا کار هایمان
را انجام دهیم. ما میتوانستیم یک جایی را با قیمتی بخریم. برای مثال ما یعنی گروه 2 مسیولیتف همان کلاس خود را به قیمت 5 سکه خریدیم و 25 سکه به استاد دوستی فروختیم. امیدوارم از کار من لذت برده باشید. خدانگهدار.

اردو روز سه شنبه

به نام خدا

اردو باغ جوان

روز سه شنبه صبحگاه که تمام یک صبحانه دل چسپ خوردیم مدرسه زحمت کشید صبحانه ای خوشمزه برای ما آماده کرد.

بعد از صبحانه آقای اخوان چند سر گروه را انتخاب کردند تا گروه بندی بشویم.هر دو گروهی با یک مربی بودنذ.

گروه ما که با آقای رفیعیایی بود اول به زیپ لاین رفتیم.سپس به پیت بال رفتیم که من اول بازی یک تیر به کلاهم خورد.سپس به فوتبال رفتیم.تیم ما با تیم حریف مساوی کرد.وضو گرفتیم و نماز خواندیم.بین دو نماز یک عصرانه ای به ما دادند.نماز که تمام شد حدود 20 دقیقه برای بازی دلخواه مانده بود من و آقایان حق شناس و صفری با کارت تخفیف من به کارتینگ رفتیم.

بعد سوار اتوبوس شدیم و به مدرسه بازگشتیم.آن روز به ما خیلی خوش گذشت.