حساب روز دوشنبه، زنگ چهارم، 14 اسفند ماه

به نام خداوند بخشنده مهربان. سلام دوستان. من امیر محمد سعادتمند فرد هستم و خیلی خیلی خوس آمدید به مستند سازی امروز بنده. امروز آقای یادگاری عزیز، با خوشحالی وارد کلاس شدند. استاد، اول از همه، مثل همیشه یک حدیث زیبا گفتن. این حدیث زیبا در مرد این بود که وقتی ما میمیریم، و پیش خداوند میرویم، چند سوال از ما پرسیده میشود …….بگذریم. اول از همه استاد گفتند که کتاب های درسی را باز کنیم تا فعالیت ی که انجام ندادیم را انجام دهیم. اما اتفاق خیلی خیلی خیلی عجیبی افتاد….اتفاقی همان صفحه ای را که پنج شنبه حل کرده بودیم را باز کردیم و استاد فکر کرد که آن را حل نکرده ایم…همه بچه ها به استاد گفتند که ما ها صفحه اشتباهی را باز کرده ایم و این صفحه را قبلا خوانده ایم…اما استاد گفتند که مهم نیست و مرور دوباره باعث یادگیری بهتر میشود….و همان شد که ما تا آخر کلاس دوباره همان صفحه ای را مرور کردیم که پنج شنبه هفته پیش کردیم…..مثل همیشه میان درس دادن استاد چند باری دیتاشو هم خاموش شد ولی ما به کار خود ادامه دادیم. امیدوارم از مستند سازی این هفته من خوشتان آمده باشد….تا مستند سازی بعدی، خدانگهدار.

روز دوشنبه ۱۴۰۲/۱۲/۱۴

به نام خدا
 در کلاس علوم زنگ سوم آقای فیروزنیا درس ۱۲ را که مربوط به مواد مغذی و غذا بود به صورت نقشه ذهنی کشیدند و درس دادند همینطور درمورد چربی‌ها، کربوهیدرات‌ها ، پروتئین‌ها ،ویتامین ها ،مواد معدنی و آب صحبت کردیم . چربی‌ها به دو نوع گیاهی و جانوری تقسیم می‌شوند بدن ما نمی‌تواند از چربی‌های گیاهی استفاده کند و چربی‌های جانوری به بدن ما انرژی می‌دهد اما اگر از این چربی‌ها زیاد استفاده کنیم ممکن است در رگ‌ها رسوب کنند و باعث سکته قلبی شوند
 نقش های چربی:
تامین انرژی
حضور در غشا
عایق گرما و ضربه
انتقال ویتامین های محلول
درباره کربوهیدرات ها هم نقشه ذهنی کشیدند و توضیح دادند که نشاسته نوعی کربوهیدرات مرکب (پیچیده) و گلوکز که در فتوسنتز درست شده نوعی کربوهیدرات ساده
است .
بعد از آن درباره وظایف پروتئین‌ها صحبت کردند.
رشد و ترمیم
حضور در ساختمان آنزیم
حضور در ساختمان غشا و اندامک
از وظایف پروتئین‌ها است .

۱۴۰۲/۱۲/۹

سلام

 

آقای قزوینی وارد کلاس شدند و بعد از حضور و غیاب تکالیف را چک کردند و شروع به حل انها کردند و بچه ها را صدا می زدند تا سوال را حل کنند  آخر کلاس استاد می خواست تکلیف بدهند چون بچه های کلاس ما خیلی سروصدا کرده بودند تتککلیف زیادی دادند و گفتند :سوالات کتاب کار ریاضی صفحات ۱۳۵تا۱۵۱سوالات فرد آن را حل کنید .

۱۴۰۲/۱۲/۲

سلام

آقای قزوینی وارد کلاس شدن و بعد از حضور و غیاب تکالیف را چک کردند بعد درس جدید را دادند و صفحه مربوط به درس جدید را سر کلا فردی حل ولید استاد چند نفر از بچه ها گفتندتا سوالات را حل کنند بعد استاد تکلیف دادند تا صفحه ۷۷و۷۸ را حل کنیم

قرآن کلاس هدف ۱۴۰۲/۱۲/۸

استاد اول وارد کلاس شدند و حضور و غیاب کردند وبعد از ما درباره ی کلاس قبلی که حضور نداشتند پرسیدند و بعد گفتند که صفحه ی ۸۱ را تا چند دقیقه ی دیگر کامل کنید و درباره ی بعضی قواعد صحبت کردند و بعد پیام قرآنی را برای ما گفتند و بعد به آقای محسنی گفتند که داستان نماز در اتاق ژنرال را بخواند و بعد یک آیه که درباره ی دوست داشتن خدا بود روی تابلو نوشتند و درباره ی آن بحث کردند و دوباره قرآن خواندن را شروع کردند و بعد به آقای همت یار گفتند که ترجمه ی آیه ی ۱۱۰ سوره ی کهف را از قرآن کامل بخواند و بعد به آقای معصوم نیا گفتند که که قسمت تدبر کنید را بخوانید و به آن جواب دهید وبعد از آن تکلیف دادند تمرین گروهی
گروه ۱=صفحه ی ۳۰۵
گروه ۲=صفحه ی ۳۰۶
گروه ۳=صفحه ی ۳۰۷
گروه ۴=صفحه ی ۳۰۸
گروه ۵=صفحه ی ۳۰۹
و بعد صفحه ی ۸۵ کتاب درسی را به آقای دژفر گفتند که بخواند و همین طور به بقیه ی بچه ها و بعد زنگ خورد

قرآن کلاس هدف ۱۴۰۲/۱۲/۱۵

استاد اول وارد کلاس شدند و حضور و غیاب کردند سپس گروه های جدید را دیدند و از بچه ها پرسیدند که آماده ی پرسش هستد و همه تایید کردند و بعد استاد صفحه ی ۳۰۵ را به گروه یک گفتند که بخوانند که با آقای زندی شروع شد و بعد از آن صفحه ی ۳۰۶ را با گروه دو خواندند و شروع کننده اقای افشاری بود و بعد به گروه سه گفتند که صفحه ی ۳۰۷ را بخوانند و بعد به گروه چهار گفتند که صفحه ی ۳۰۸ را بخوانند و اقای کفعمی صدرا ایه اول را شروع کردند و بعد به اقای ربیع گفتند که ترجمه ی ایه ی ۴۲ را از صفحه ی ۳۰۸ را بخوانند و بعد از بچه ها نظرشان را پرسیدند و بعد یک نکته از ایه گفتند و بعد به گروه ۵ گفتند که صفحه ی ۳۰۹ را شروع کنید به خواندن و بعد از ان به بچه ها گفتند که صفحه ی ۸۶ کتاب و درسی را گفتند که باز کنید و بعد به اقای احمدی گفتند که بخوانند و تمرین های ان را حل کند و رعد گفتند که تکلیف را در همکلاسی میگذارند

فارسی زنگ چهارم یکشنبه ۱۴۰۲/۱۲/۱۵

بسم الله الرحمن الرحیم

استاد آمدند. سپس ابراز تأسف کردند به‌ خاطر امتحان هفته گذشته🥲😢.بعد یکی یکی برکه های امتحان را دادند و نمره ها را ثبت کردن و گفتند اگر نمره آزمون فردا بالا تر از این بود آن را ثبت می کنم ولی اگر پایین تر بود هر کدام پایین تر بود آن را ثبت می کنم.بعد گفتن پس خوب خوب برای امتحان جامع بخونید تا نمره ی بالا تری ثبت بشه.

بعد رفتیم سراغ حل سوال ها ی امتحان هفته گذشته که بعضی ها را بچه ها و بعضی ها را دو نفری با هم و بعضی ها را با کمک استاد حل می کردیم‌.

حساب زنگ چهارم دوشنبه 7 اسفند 1402

آقای یادگاری مثل همیشه کلاس را با یک حدیث شروع کردند چند صفحه از کتاب اصلی رو حل کردیم و تدریس کردند.

ده دقیقه آخر کلاس استاد داشت تدریس میکرد که یهو پرژگتور کلاس مثل همیشه داغ کرد و خاموش شد مثل همیشه اما نمیدانم چرا این دفعه مثل همیشه زود خاموش نشد 60 دقیقه طول کشید جال در هر صورت کلاس تموم شد و ما رفتیم بیرون

دوشنبه زنگ دوم 1402/12/7

امروز اقای اخوان بعد از امدن به کلاس لپ تاب را به دیتاشو وصل کردند ابتدا گفتند در تکلیف قبلی بعضی ها پیام هارا فرستادند باید خود برنامه نویسی را ارسال کنند و گفتند کسانی که ارسال نکردند تا امشب فرصت دارند تا ارسال کنندو بعد رفتند تا درس جدید را بدهند ابتدا یک خلاصه ای از یادگیری جلسه قبل گفتند و بعد به ما یاد دادند چگونه با کامپیوتر احوال پرسی کنیم ایشان گفتند که در ورودی شاید کامپیوتر نداند کلمه ای چیست برای همین بایدقبل از ورودی تعریف بنویسیم مثلا نام متغیر را می نویسیم و بعد می گوییم که چه نوعی است .بعد در مورد حافظه گفتند که دارای خانه های کوچکی است و… در ادامه تکلیفی در باره ی احوال پرسی با کامپیوتر دادند و زنگ کلاس به صدا درامد

دوشنبه زنگ سوم، ۷ اسفند‌ماه

سلام به همه دوستان عزیز و گل. من امروز برگشتم با یه مستند‌سازی یه دیگه. آقای یادگاری با خوشحالی وارد کلاس شدند.
و شروع کردند به حضور و غیاب سر کلاس. بعد از آن خود استاد شروع کردند به پاسخ دادن به سوالات بچه ها و آقای اعظمی( از بچه های کلاس مسئولیت) به گفته خود استاد شروع کروندد به چک کردن تکالیفی که خود استاد یادگاری گفته بودند. بعد آن اتفاق ناراحت کننده‌ای افتاد……چند تا از بچه ها به علت نداشتن تکلیف منفی خوردند….بهانه برای نیاوردند پشت بهانه برای نیاوردند…..بعضی از این بچه ها بهانه هایشان دروغ بود و بعضی از دیگر جدی….متاسفانه در بین این اتفاق هایی که افتاد، یکی از بچه ها به علت پنج بار نداشتن تکلیف در دو ماه گذشته، به دفتر رفتند و….بگذریم….تقریباً نزدیک زنگ برای نماز بود. استاد آن چند نفری که تکالیفشان ناقص بود را صدا زدند تا بیاید، تا بپرسند که چرا آنها تکالیفشان ناقص بود……
(اکثر اتفاق هایی که قابل گفتن بود، در زنگ چهارم اتفاق افتاد. به همین علت این مستند سازی کمی کوتاه شد).
امیدوارم همیشه حالتون عالی باشه. خدانگهدار تا هفته آینده.