امتحان زندگی پنجشنبه 28دی

وقتی وارد شدیم گفتند یک جامدادی و دفتر زندگی بیاورید و بقیه را بیرون بگذاریم . مرحله ی اول این ازمون کتبی بود یک برگه بود که 4 سوال داشت در بعضی سوال ها بعضی هایش به دفتر زندگی نیاز داشت بعد که نوشتیم 10 دقیقه استراحت کردیم بعد مرحله ی دوم ازمون را انجام دادیم گروهی نشستیم و اقای دوستی امتحان را توضیح دادند سکه ها امتیازات ما  گروه ها بودند که با ضریبی با این سکه ها تبدیل شده بودند با این سکه ها  خرید و فروش قلمرو و وسایل و … انجام می شد.5نقش دادند که هریک از اعضای هر گروه یک نقش را بر عهده گرفت فرمانده، هدایت گروه و حسابدار مامور مراقبت از سکه ها  و کار های مالی گروه کاتب گزارش کار های گروه و سخنگو راه ارتباطی بین معلم و اعضای گروه و مذاکره کننده مسول خرید و فروش گروه ، نقش ها بودند. بعد 10 مکان را  روی تابلو نوشتند و به صورت مزایده مکان ها را به گروه ها فروختند. هر گروهی مکانی را که خریده بود به عنوان قلمرو در آن مستقر شد. به هر گروه یک برگه داستان نیمه کاره دادند که در آن کد هایی به صورت موقعیت مکانی بود که در آن مکان ها به شعاع یکی دومتر برگه ای بود که مجوز ادامه ی داستان هر گروه بود. برگه ی مجوز هیچ گروهی با گروه دیگر یک جا نبود. بعد از کلی جستجو همه ی گروه ها برگه ی دوم را گرفتند اخر آن برگه چند فعالیت  و سوال بوذ که باید آن ها را انجام می دادیم یکی از آن ها تایپ کردن ادامه ی متن با لپ تاپ بود که باید لپ ناپ را اجاره می کردیم  و در بیست دقیقه این کار را انجام می دادیم.یکی دیگر درست کردن تزییناتی برای کلاس بود که برای خرید وسایل نیاز به خرید بود بعد در آخر  آقای دوستی قلمرویی که خریده بودیم را خریدند.دوباره همه جمع شدند و فرمانده ها دستاورد های هر گروه را به آقای دوستی نشان دادند.

امتحان زندگی چهارشنبه 1402/9/22

امروز برای امتحان همه داشتند می خواندند و تمرین های زیادی می کردند یا بهتر است بگویم دیروز می خواندند و تمرین می کردند.بعد از این که همه ی بچه ها در مدرسه حضور پیدا کردند،اقای اخوان جای نشستن پچه ها را برای امتحان زندگی مشخص کردند.روز قبل از امتحان استاد گفته بود که امتحان خیلی سخت است.بعد از این که وقت امتحان کتبی تمام شد و معلم ها برگه ها را از بچه ها گرفتند گفتند که ما به صورت گروهی بنشینیم تا به ما برنامه ی 3 ساعته ی خود را توضیح دهند بعد از این که کل برنامه را به ما توضیح دادند گروه ها برای خود یک قلمرو خریداری کردند و بعد از همه ی خریداری ها گروه ها برگه ی اول خود را گرفتند وبه سمت قلمروهایشان رفتند.بعد از این که گروه ها برگه ی داستان خود را مطالعه کردند به جست و جوی برگه های دوم رفتند.البته برای انجام هرکاری اقای دوستی پست های حسابدار،فرمانده،مذاکره کننده،سخنگو و کاتب را مشخص کرده بودند.بیشتر گروه برگه ی دوم را پیدا کرده بودند و به انجام عملیات های داخل برگه ی دوم مشغول بودند.تا بتواندند کار خود را تمام کنند البته گروه ها برای پیش بردن بعضی از کار های به وسایلی نیاز مند بودند و باید ان را از اقای رفییایی می خریدند ولی می توانستیم از گروه های دیگر هم ان وسیله را بخریم.ما زمانی که در قلمرو ی خود بودیم باید کارهایی مثل زیبایی قلمرو انجام می دادیم تا بتوانیم امتیاز و نمره ی بیشتری بگیریم.زمانی که امتحان داشت به پایان می رسید اقای دوستی گفت که اگر کسی چیزی برای فروش یا تزیینات دارد بیاید و به من بفروشد تا به ان امتیاز اضافه کنیم.زمانی که امتحان به پایان رسید اقای ذوستی قلمرو ها را از گروه ها خریداری کردند و به انها امتیاز نهایی را اعلام کردند.

 

ممنون از نگاهتون

به نام خدا
سلام.به مدرسه که آمدیم دم در ورودی به ما گفتند که با مداد و دفتر زندگی وارد شوید.بقیه وسایل را در حیاط بگذارید.خیلی سریع صوت قرآن پخش شد و برگه امتحان کتبی را به ما دادند.یک صفحه بود.زمان امتحان هم 35 دقیقه بود.بعضی از سوالات نیاز به دفتر زندگی داشت.مرحله اول آزمون به اتمام رسید.پس از کمی استراحت همه در سالن نشسته بودیم و آقای دوستی روش امتحان رو توضیح دادند.این امتحان گروهی بود.باید کار عملی می کردیم.آقای دوستی 5 اسم رو روی تابلو نوشتند:(فرمانده،کاتب،مذاکره کننده،سخنگو و حسابدار).باید این نقش ها رو بین افراد گروه تقسیم می کردیم.هدف از این کار در آوردن سکه بود.هر گروهی تلاش می کرد تا بتواند بیشترین سکه را در بیاورد.بعد هم 10 مکان را روی تابلو نوشتند که باید هر گروه یکی از این مکان ها را میخرید.این را هم بگویم هر گروهی از قبل مقدار سکه ای داشت.استاد یک برگه را به هر گروه دادند که نیمه تمام بود و می بایست با توجه به اطلاعات برگه به نیمه دوم برگه که در جایی مخفی بود می رسید.در برگه دوم چند تا کار بود که باید هر گروه انجام می داد.
1-روی برگه داستانی نیمه تمام نوشته بود که ما باید آن را کامل و در لب تاپی که اجاره می کردیم ثبت بکنیم.
2-درست کردن تزئینات برای کلاس که می بایست وسایل مورد نیاز را با سکه می خریدیم.
در آخر دوباره آقای دوستی سر مکان گروه ها رفتند و آنجا را بر اساس ارزشش می خریدند.بعد دوباره جمع شدیم تا هر گروهی دست آورد های خود را به آقای دوستی نشان بدهد.

امتحان زندگی، پنج شنبه، 28 دی ماه

به نام خداوند بزرگ
امروز روزی استثنایی بود. امروز قرار بود امتحان زندگی به صورت امتحان کتبی و یک برنامه ی فعالیت محور بود. نمره امتحان کتبی 5 نمره و امتحان فعالیت محور 15 نمره ای ترم بود.
اول از همه امتحان کتبی برگزار شد. امتحان کتبی را با دفتر زندگی دادیم. سوالات به این گونه بود : داخل 6 آبان درمورد چه حرف زدیم. ( از دفتر زندگی دیدیم ) ، درس ها به چند دسته تقسیم می شوند و … بود. این امتحان چهار سوال بود.
امتحان بعدی بعد از وقفه ای و استراحت شروع شد.  همه به صورت گروهی در قسمتی ردیفی نشستیم. توضیحات اولیه را اقای دوستی اینگونه گفت : بازی اینگونه است که در این بازی برای هر گروه پنج نقش بود. فرمانده ، حسابدار ، سخنگو ، کاتب ، مذاکره کننده نقش های این بازی بودند. فرمانده مسوولیت مدریت و یک دست بودن گروه بود. در تصویر زیر توضیحات اقای دوستی را می بینید.

حسابدار مسوولیت داشتن حساب گروه و مدریت مالی گروه بود. سخنگو کسی بود که نماینده گروه و با اقای دوستی ارتباط داشت. کاتب تمام کار های گروه را زیر نظر و در اخر باید گزارشی را می داد. مذاکره کننده کسی بود که می توانست مذایده و مذاکره کند و چیز بخرد.اگر کسی مسوولیت دیگری را انجام می داد از گروه سکه کم می شد. اول از همه هر گروهی با مذایده مکان سکونتش را خرید.
مذاکره بین مذاکره کنندگان
گروه ها در حال مذاکره
در این بازی هر گروهی سکه داشتند. بازی اینگونه بود که اول از همه به سخنگو هر گروه یک داستان دادند. در این داستان ها مکان هایی به صورت رمز نگاری شده قرار داشت. در ان مکان یک مجوز قرار داشت. گروه باید می رفت و مجوز را پیدا می کرد. بعد از پیدا کردن سخنگوی گروه می امد و به اقای دوستی می گفت که مجوزی که در ان جا قرار دارد ماله گروه انهاست و یا نه؟
دوستان در حال رمزنگاری
گروه ها در حال رمزنگاری
بعد از فهمیدن جای مجوز برگه دوم داستان به شما تعلق می گرفت. در ان داستان ماموریت هایی به ما داده بود. باید انها  را انجام می دادیم. در فعالیت ها باید از وسایلی کمک می گرفتیم. باید با سکه هایی که گروه داشت، وسایل مورد نیاز بخرد. هر گروهی باید قلمرو ی خود را درست و مرتب و زیبا می کرد. بعد اخر از همه اقای دوستی پایگاه را از انها می خرید.
اخر از همه فعالیت های گروه توسط فرمانده به اقای دوستی تحویل داده شد . کاتب ها هم باید گزارش خود ر ا تحویل می دادند. بعد هم باید بعضی از فعالیت ها چک می شد.
آرزو موفقت ، باتشکر

آزمون زندگی 28 دی ماه

بسم اللهِ  الرحمن الرحیم

آزمون زندگی دو بخش داشت یک بخش کتبی و یک بخش عملی بخش کتبی ۴ سوال در مورد بخشی از کلاس زندگی استاد پرسیده بود که من جواب دادم ولی یک سوال را روزش را فراموش کرده بودم و به یاد نداشتم ولی نوشتم و استاد برگه را از بچه‌ها گرفت بخش عملی آغاز شد استاد دوستی در مورد بخش عملی توضیحاتی دادند که گروهی باید انجام می‌دادیم گروهی نشستیم استاد گفتند ۵ نقش داریم که هر یک از اعضای گروه باید یک نقشی داشته باشد که این نقش‌ها شامل فرمانده حسابدار کاتب سخنگو و مذاکره کننده بود من کاتب شدم چون گروه ما چهار نفره بود یکی از بچه‌های ما دو نقش داشت معصومیا فرمانده و مذاکره کننده بود سجادیه سخنگو و زندی حسابدار استاد قلمروها را گفتند ما قلمرو اراده را خریدیم با ۱۱ سکه وارد قلمرو شدیم برگری که به ما داده بودند را نوبتی خواندیم مکان‌هایی که در داخل برگه بود را نوشتیم و به سراغ مکان‌ها رفتیم از همه گروه‌ها را تقریباً پیدا کردیم ولی از گروه خودمان هنوز پیدا نشده بود داشتیم به سراغ پله‌ها می‌آمدیم که بیاییم بالا یک برگه‌ای را دیدیم آن برگه برگه گروه ما بود برگه دوم را گرفتیم و آمدیم خواندیم سندی با لپ تاپ سوال اول را جواب داد من در برگه سوال دوم را و سجادیه سوال سوم را و معصوم نیا سوال چهارم را دست به دست هم دادیم و کارها را انجام دادیم و هر وسیله‌ای بود خریدیم و با ۱۲۶ سکه پایان کار را اعلام کردیم ما کلاس را تمیز کردیم و من کاتب هر اتفاقی افتاده بود را نوشتم و تمام برگه‌ها و کارهایی که انجام داده بودیم را جمع کردیم و پایین رفتیم استاد هم خودشان خسته شده بودند و هم ما چون که ۴ ساعت تقریباً از س واعت ۸ تا ۱۱ که تقریباً دیگر ۱۲ بود داشتیم فعالیت انجام می‌دادیم و به پایان رسید استاد گفت فرمانده‌ها بمانند و بقیه اعضای گروه بروند ما هم رفتیم و این گونه‌ای آزمون هم به پایان رسید و تمام آزمون‌ها را به خوبی دادم

با تشکر

زندگی ۲۸ ٫ ۱۰ ٫ ۱۴۰۲

تا وارد مدرسه شدیم !! از همه امتحان بسیار سختی گرفته شد ، که کتبی بود و ۵ نمره داشت 

همه ی بچه ها ترسیده بودند یکی تو کله اون میز. می‌گفت : بده من میخونم بت دوباره میدم . خلاصه 

موقع امتحان شده بود. برگه ی هدف و مسعولیت پخش شد البته بگم که برای تقلب برگه های هر کلاس متفاوت بود امتحان نزدیک به ۴۵ دقیقه وقت داشت سوال یک آن یکی از بسیار آرین سوال سخت این برگه بود کی می‌گفت : ۶ آبان در کلاس چه کردین؟! بعد تقلب رسید که هرکس میتواند از کلید واژه های که نوشته است از آن روز ببیند و بنویسد. امتحان کتبی تمام شد و امتحان عملی شروع شد . امتحان عملی این بود که همه باید گروهی بنشینند . و بعد ما باید از بین این نقش های که آقای دوستی میدادند یکی را در گروه خود انتخاب میکردی نقش ها شامل : فرمانده ، کاتب ، مذاکره کننده ، حسابدار ، سخن گو بود . هرکس یکی را انتخاب کرد . بعد ما باید با پول هایی که تی این چند ماه درآورده بودیم البته این پول ها همان امتیاز هایی است که گروهی بدست آورده بودیم ‌‌ . آنها را باید برای خرید وسایل مورد نیاز و خرید مکان می‌خواستیم . اول به هر گروه یک برگه میدادند که داستانی روی آن داستان  نوشته شده بود. ما باید با استفاده از نکات داستان کد های را پیدا میکردیم که بتوانیم برگه داستان دوم را پیدا کرده و سوالات را حل کرده و پول بگیریم. ما باید با وسایلی که همراه داشتیم برای تزیینات کلاس چیزی درست کرده و به استاد تحویل می‌دادیم بعد این همه کار پول ها ، معاملات ، پول باقی مانده و … روی پرده‌ی نمایش گر نشان دادند و به ما گفتند این بازی بازی زندگی بود و تمام آن چیزی که تی چند ماه یاد گرفته بودید.


 

امتحان زندگی

به نام خدا
امروز بعد از کلی که ما را ترسوندن امتحان زندگی را شروع کردیم اول به ما گفتن که با دفتر زدگی هاتون بیا ید امتحان بدید و ما شروع کردیم بهامتحان هر کلاس توی 4 تا بودن.
بعد ما امتحان قسمتکتبی را شروعکردیم بهمان گفتن می توانید از دفتر زندگی هایتان استفاده کنید.
بعد تز اتمام زمان چند دقیقه تستراحت کردیم و به ما گفتن گروهی بشنید
و آقای دوستی قمست دوم امتحان را توضیحدادن که به این شرح بود اول به ما نقش ها راتوضیح دادن بعد گفتن هر گروهنقشیبه کسی دهدو بعدگفتن که ما یک سری پولیه شمادادیم و باید با آن ها کار هاییا انجام دهید و بعد سخنگو برگه اول را گرفت گفتند که توی ریگه اوب ما یک سری مکان گفتیم که مجوز ها درون آن ها هستن که با آن ها به برگه بعدی دست پیدا می کنیمهمی گروهها این کا را انجام دادن و ررگه دوم راگرفتن توی آن یکداستان بود و چند تا فعالیت که باید ها را انجام دهید وخرید و فروش کنید در آخر آقای دوستی برگه هاوفعالت ها را از ماخیدن

آزمون زندگی . حسین سلیمی . هفتم هدف

به نام خدا 

ما اول یک امتحان کتبی دادیم که چهار سوال بود . زمان آزمون هم ۳۵ دقیقه بود . 

بعد آزمون عملی دادیم . گروهی نشستیم و ۵ نقش داشتیم. . فرمانده و حسابدار و کاتب و مذاکره کننده و سخنگو . اولین 

از اول سال گروهی هر امتیازی گرفتیم به سکه های تبدیل شده بود و هر گروه مقداری سکه داشت و خود آنها به ما ۱۵۰سکه دادند . 

اولین مرحله هر گروهی مقداری سکه داد و یک مکان را خرید . بعد که خریدیم هر گروه برگه ای گرفت که داخل آن نوشته ای بود و ما باید نسبت به آن نوشته ها آن مکان های مخفی را پیدا می کردیم و بعد به آقای دوستی می گفتیم که این برگه ای که پیدا کردیم مال گروه ماست و آقای دوستی به ما نه یا اره . 

اگر می گفتند اره به ما برگه ی دوم می دادند . در این برگه رازش این بود که تزیینی برای کلاس درست می کردیم . هر گروه با سکه های که داشت وسیله هایی خرید .  هر کس یک کاری کرد . و بعد آقای دوستی مکان های هر گروه را خرید و کار دستی هایی هم که درست کرده بودند هم از گروه ها خرید . 

بعد هر گروه وسایلش را فروخت و امتیاز های نهایی مشخص شد . 

پایان

 

 

 

 

 

 

امتحان زندگی پنجشنبه 28 دی ماه سال 1402

به نام خدا من محمد احسان دژفر امروز قرار است برای شما امتحان زندگی را مستند سازی کنم.

امروز بعد از ورود به مدرسه و مرور بر درس تفکر و سبک زندگی آماده شدیم که امتحان بدهیم. امتحان شامل 5 سؤال بسیاااااااااااااااار آسان بود که از روز 6 آبان ماه و خودشناسی و انواع دروس و هدف سؤال  آمده بود البته امتحان دفتر باز بود و می توانستیم از دفتر زندگی استفاده کنیم ولی من فقط برای سؤال اتفاقات روز 6 آبان دفتر را باز کردم و بقیه را از چیز هایی که یادم بود نوشتم و از دفتر استفاده نکردم.

بعد از اتمام سوالات آزمون بخش دوم آزمون که من اسم آن را بازی زندگی می گزارم شروع شد در این بخش هر قلمرو  به مزایده گزاده شد و هر گروهی یکی از قلمرو ها را خریداری کرد گروه ما یعنی گروه چهار هدف کلاس نهم استقامت را به 15 سکه خریداری کرد و در آخر هم به 18 سکه فروختیم. بخش دوم آزمون به این صورت بود که ماباید با سکه هایی که داشتیم و سکه هایی که می توانستیم به دست بیاوریم فعالیت هایی که به ما محول شده بود را انجام دهیم که شامل خرید و فروش و خلاصه داد و ستد می شد. ما برای انجام فعالیت های گروه خود به قیچی لپتاپ و کاغذ رنگی احتیاج پیدا کردیم و خریداری کردیم ولی متافا نتوانستیم چیزی بفروشیم و 45 سکه ضرر کردیم. ولی در کل امتحان جالبی بود و تا به حال چنین امتحانی ندیده بودم. مطمئنم که بقیه ی بچه ها نیز همچین امتحانی ندیده بودند.

امتحان زندگی ( 28/ 10 / 1402)

بچه ها وارد شدند و امتحان کتبی را دادند و بعد به صورت گروهی نشستیم و استاد دوستی قوانین بازی را گفتند و نقش ها و موقعیت را روی تابلو نوشتن :

نقش ها :

1- فرمانده : مدیریت بر روی گروه خود 

2- کاتب : نوشتن امتحان زندگی 

3- مذاکره کننده : خرید و فروش برای گروه خود و مذاکره کردن

4- حسابدار : مدیریت کردن سکه گروه

5- سخنگو : سوال کردن برای گروه خود و گرفتن داستان 

موقیت ها در خود مدرسه بود که به 10 موقعیت تقسیم میشد


و بعد مذاکره کننده هر گروه موقعیت های مورد نیاز خود را خریدند و هر گروه در موقعیت خود مستقر شد و سخنگو هر گروه داستان را گرفت و مذاکره کننده ها به دنبال خرید وسایل از استاد رفیعایی شدند . هر گروه موقعیت خود را تمیز میکرد و به دنبال کد داخل داستان میگشت که بتواند ادامه داستان را بگیرد امتیاز ها ثبت میشد و هر کس مشغول کاری بود تا وقتی که صفحه دوم داستان گرفته شد که باید ادامه داستان را ادامه میدادیم 2 سوال را حل میکردیم و وسیله تزیین را درست میکردیم خرید و فروش ها زیاد شد و سکه و امتیاز ها بالا و پایین شد هر کس یا لپ تاب اجاره میداد و یا مقوا و… میفروخت


کار هر کسی زیاد شد فرمانده مدیریت زیادی پیدا کرد ، حسابدار حساب کردن سکه ها، مذاکره کننده خرید و فروش زیادی پیدا کرد ، و کاتب و سخنگو نوشتن کتاب و نوشتن سوال ها زیادی پیدا کرد که هر کدام باید مدیریت زمان را به خوبی مدیریت کنند که نشان میداد هر کس که داخل کلاس های زندگی گوش نمیکرد موفق نمیشد زمان کم کم تمام شد 


هر گروه در جای قبلی خود در سالن پایین نشست و آقای دوستی گفتند : مذاکره کننده هر گروه وسایل باقی مانده را به استاد رفیعایی بفروشند و کاتب و فرمانده هم برای تحویل دادن کتاب و وسیله های تزیینات و جواب سوال ها بشینند و تکالیف امروز ها دادند و بچه ها بعد از بازی جذاب و هیجان انگیز 4 ساعته برای استراحت به خانه رفتند 


تکالیف مهم و تاثیر گذار امروز برای گرفتن نمره : ارزیابی کردن هم گروهی + مستند سازی آزمون زندگی