زنگ اوریگامی ۵ اذر ماه

اول که وارد کلاس شدیم استاد وارد نشده بودند کمی با بچه ها صحبت کردیم نا استاد بیایند و برایمان توضیح دادند که امروز یک اوریگامی جالب داریم و

اوریگامی جدید بسازیم همانطور که می‌ساختیم  بچه ها ایراد می‌گرفتند ومیگفتند چقدر اوریگامی کار سختی است واستاد در جواب گفتند گاهی اوقات ممکن است اوریگامی یکی از سخت ترین واعصاب خورد کن ترین کار های دنیا باشد

ودوباره به ادامه ساخت روباه انگشتی ادامه دادیم استاد درباره‌ی تا زدن وروش تازدن توضیح دادند که یکی از مهم ترین چیز ها در اوریگامی است واگر اشتباه انجام دهیم ممکن است کاغذ ما ببرد واصطحکام نداشته باشد

ساخت روباه ابتدا یک تا از وسط می خواهد وبعد از آن باید همان کاغذ را دوباره بصورت نصفی نا زد وبعد از آن لایه هارا باز کرده و سپس برای آن طرف دیگر هم این کار را می‌کنیم وبعد باید قطر را تا زد وان یکی هم همانطور بعد از آن باید برای ما به تعداد زیاد مربع  ایجاد شده باشد آن هارا دوباره به صورت داخل دادن دوضلع گوشه ی آخر مربع را تا میزنیم وهمین کار را انجام میدیم برای همه اش وسپس تا میزنیم

کلاس حساب زنگ چهارم دوشنبه 6 اذر

باسلام امروز اقای یادگاری  پس از ورود به کلاس حدیثی از حضرت فاطمه به مناسب شهادتشان گفتند و گفتند اگر کسی به خاطر جشنواره سوره ملک در سوره ملک ربطی به ریاضی پیدا کند و ان را در جلسه بعدی حساب بیان کند مثبت میگیرد شروع به حل مسایل صفحات تکلیف گذشته کردند یعنی صفحات 34 و 35 کردند که در رابطه با مقدار عددی یک عبارت جبری بود و تمرین صفحه 33 را گفتند برای هفته بعد حل میکنیم در این جلسه سعی به حل وساده کردن عبارت های جبری کردیم همچنین در مسئله اخر صفحه 35 ریاضی فهمیدیم که ما میتوانیم با ساده کردن عبارت ها جبری با یکی کردن جملات جبری مانند هم مسئله را ساده کنیم و حاصل را بدست بیاوریم در صورتی که اگر همین کار را بدون ساده کردن انجام میدادیم فقط مسئله طولانی تر میشد و پاسخ هم همین میشدبرای تکلیف هم گفتند صفحات 36 37 38 39 کتاب را حل کنیم و همچنین در همکلاسی تکلیف گروهی نیز قرار داده اند که تا یک هفته باید ان را حل کنیم

یکشنبه زنگ سوم 1402/9/5

امروز اقای ناصری به کلاس امدند بعد گفتند دیتاشو را روشن کنید یکی از بچه ها سریع به بالای سندلی رفت و ان را سریع روشن کرد و بعدخ ان اقای ناصری لپ تاب خود را با بیلبیلک به ان وصل کردند و پله ها را نشان دادند بعد بچه ها یکی یکی پیش استاد رفتند و دفتر های خود را نشان اقای ناصری دادند ولی من و بقیه ی بچه های دوری ما داشتند موچ می انداختند و تا اخر کلاس با هم حرف میزدیم و از اقای ناصری دور نمانیم که به ما چیزی نگفتند و گذاشتند ما حرف بزنیم .

                                                  خدانگهدار

5/9/02 یکشنبه زنگ اول

آقای ناصری به طور ناراحت گونه ای جواب برگه های امتحانیمان را دادند و از نتایج زیاد راضی نبودند. سپس گفتند:{سه شنبه ازمونی خواهند گرفت}. بعد به سراغ درس جدید عربی رفتیم {چون گفته بودند کتاب های پیام ها را نیارید فقط کتاب و دفتر عربی}. بخش دوم و سوم الدرس الثانی را {فقط بدانیم هارا گفتند} درس دادند که درباره کلمات پرسشی در عربی بودند مثل من-ما که من یعنی چه کسی/ چه کسانی- ما یعنی چه چیزی/ چیست….. برای انها مثال هایی هم زدند.

زنگ آخر ،4 آذر

به نام خدا 
اقای صیاد زاده وارد کلاس و بعد تکلیف ها را دید. قرار بود ازمایشی را به ترتیب زیر انجام دهیم:
اقای صیاد زاده با پنج نیرو سنج وارد کلاس شدند. هر گروه یک نیرو سنج داشت و آزمایش صفحه اول فصل هشت را انجام می داد. باید یک آجر را برداشته و نیرو سنج را وصل و تا اندازه ای که گفته می کشیم. در نتیجه جدول آن آ زمایش را پر و وارد مبحث جدید شدیم.
ایشان گفتند مفهوم کار یعنی :اگر نیرو باعث جا به جایی جسم ، آن نیرو کار انجام داده است. برای بدست آوردن کار اگر :کار=j /نیرو =n / جابه جایی = m در نظر میگیریم. رابطه بدست آوردن کار = جابه جایی* نیرو . پس J= m* n .
اگر بخواهیم برای یکایی برای کار مشخص کنیم ، یکای اندازه گیری آن زول یا (J)  اندازه می گیرند. 
سپس شکل های که گفته بودن را مشخص کردیم که چه نیرو هایی به آن ها وارد می شود.
برای تکلیف باید صفحات 6 تا 14 کتاب کار (علوم فرا گیر) را باید داخل دفتر بنویسیم.تنها ارفاقی که اقای صیاد زاده کردند این بود که جای خالی ها را داخل کتاب بنویسید.
باتشکر

مستند نگاری قرآن

به نام خدا
استاد وارد کلاس شدند.حضور و غیاب کردند و گفتند بعضی ها به هم کلاسی اصلا توجه نمی کنند.یعنی تکلیف هایشان را انجام نمی دهند.سپس گفتند که برای انجام تکالیف اولویت اول هم کلاسی است،اگر نشد به شماره 09137419873 در بله بفرستند و گفتند افرادی که نفرستادند تا امشب در بله بفرستند.
بعد گفتند که صفحه 29 را باز کنند.بچه هاخواندن همه بچه ها را صدا زدند و اشکالشان را جداگانه گفتند.بعد معنی آیات را خواندند.سپس استاد گفتند چه کسی می تواند داستان حضرت نوح را تعریف کند؟بعد گفتند حضرت نوح فقط 95 سال پیامبری کرذه بعد یکی از بچه ها داستان حضرت نوح را گفت و استاد تکمیلش کردند.سپس گفتند هر کس سوالی داره بگه…
بعد بچه ها راجب داستان فلسطین و اسرائیل بحث کردند.بعد استاد راجب بندگی و تلاش صحبت کردند.اواخر کلاس استاد گفتند برای جلسه بعد صوت صفحه 34 را بفرستید سپس صفحه 30 و 31 را چک کردیم و بعد زنگ خورد.

شنبه زنگ سوم 1402/9/4

امروز اقای اخوان ادامه ی بحث جلسه ی قبل  راگفتند قرار بود بچه ها چشم بند بیارند اقای اخوان یک مورد گفتند تا نیمکری راستمان قوی شود که ان این است که زیاد تلویزیون تماشا نکنیم در ادامه گفتند چشم هایمان را با چشم بند هایی که اوردیم ببندیم و موضوع این اهنگ را که پخش میکنند را در ذهنمان تصور کنیم این اهنگ معنی سوره ملک بود که بیشتر بچه ها از صبگاه ان را حفظ کرده بودند بود بعد که صوت را گذاشتند همه ی ما چشمانمان را بستیم و کاری که استاد گفتند را انجام دادیم  بعد استاد گفتند در مرحله ی بعد می خواهیم به پایین برویم و این کار را انجام دهیم ما باید گرو هی به صورت قطاری که 4 نفر اول با چشمان بسته و نفر اخر با چشمان باز به نفر اول با علامت هایی که خود گروه معلوم کرده بودند فرمان می داد تا توپ را پیدا کند گروه 1 با گروه 2 در تاییم اول و گروه3 و گروه4 در تایم دو برای پیدا کردن توپ وارد مسابقه شده و بعد پایان بازی زنگ مدرسه به صدا در امد

کلاس زبان گروه B شنبه 4 آذر 1402

امروز آقای مهری بعد از ورود به کلاس درباره ی نمره های امتحان صحبتی مختصر کردند ولی بعد به تدریس پرداختند. امروز آقای مهری در ادامه درس 3 به اصطلاحات و نکات بیشتری پرداختند.

بعد از آن ماه ها را درس دادند و گفتند که در کتاب هم طلفظ انگلیسی هم فارسی و هم فرانسوی را یاد داده است. آقای مهری ادامه دادند که ما هرچند طلفظ فارسی روز های هفته را بلدیم ولی باید نحوه ی گفتار و نوشتار آن به انگلیسی را نیز بلد باشیم. همچنین معنی چند لغت به معنای تاریخ، ماه و سال به ما گفتند. و گفتند که بای این اصطلاحات را حفظ باشیم و یا حفظ کنیم.

حتی امروز از تاریخ تولدمان را به انگلیسی پرسیدند و هر کسی چیزی گفت مهر، آبان، آذر و بهمن….

مهمتر از همه اینکه فهمیدیم که خود استاد متولد آذر ماه هستند……

در پایان درس 3 امروز آقای مهری گفتند که از ماه ها تکلیف می دهند و ما باید بنویسیم.

 

شنبه زنگ آخر 1402/9/4

آ قای دوستی تکالیف را دیدن وبچه ها از موقعیت استفاده کردن وتا دلتان بخواهد حرف زدن .
بعد یک خبر بد دادنکه که گفتند ما باید به درست برسیم ئباید هر جلسه یک یا دو درس را انجام دهیم و ما قش کردیم وما شروع کردیم به درس خواندن واول درس گفتنند که یک پرسش وپاسخ داریم آقا ما شروع کردیم به درس خواندن اول آقای پناهنده کل درس را خواندن وآقای دوستی شروع کردن به خواندن سوال ها و موضوع این درس همدلی همیاری در حوادث بود .
من موضوع چند مورد از سوال ها را می گویم
1_همدلی وهمیاری چیست
مردم کشور ما در حوادثی همدلی وهمیاری داشته اند
آیا هنگام حوادث وفقط به همنوعان خود کمک می کنیم
سازمان اهلال احمر چیست
و…
بعد چند نفر از دوستان آمدن برای پرسش وپاسخ ولی با شرایطی که استاد گفتن سه نفر استادن و همه مثبت گرفتن.
و استاد تکلیف ندادن
خدا حافظ

شنبه زنگ اول، 4 آذر ماه

سلام دوستان.من امیر محمد سعادتمند فرد هستم و خیلی خوش آمدید به این مقاله از من.امروز 4 آذر ماه،،بعد از خواندن سوره زیبای ملک،به سر کلاس رفتیم.خیلی خوشحال بودیم چون که امروز هم اول هفته بود و هم درس اجتماعی هم داشتیم.آقای دوستی عزیز،معلم اجتماعی،وارد کلاس شدند.استاد اول از همه با سلام گرمشان به ما روحیه دادند و بعد از آن هم فرمودند که،تکالیف اجتماعی را روی میز بگذاریم که این بود.”7 قانون برای کلاس.7 قانون برای مدرسه”.همه خداراشکر تکالیف را روی میز گذاشتند تا استاد ببینند،اما متاسفانه 2 یا 3 نفر از بچه ها تکالیف را نیاورده بودند.حالا از موضوع امروز پرت نشویم…بعد از آن استاد،فرمودند تا کتاب مطالعات اجتماعی را روی میز بگذاریم.حالا درس امروز ما چه بود؟مقابله با حوادث.استاد دوستی برای اینکه درس را بخوانیم،یکی از بچه ها را صدا زدند.بعد اینکه درس را خواندیم،استاد دوستی عزیز برای ما کامل و دقیق،انواع بیمه ها را گفتند و توضیح کامل به روی همه شان دادند.بعد از آن هم استاد برای اینکه ما در شب امتحان همه متن هایش را نخوانیم،سوال متن هارا گفتند و جواب آنها را هم در متن گفتند تا ما آنها را علامت گذاری کنیم.برای تکلیف هم استاد فرمودند اگر کسی میتواند در باره درس پاور پوینت درس کند که نمره دارد.امیدوارم از مقاله من لذت برده باشید.خدانگهار.